بعد از دستگیری این متهم توسط کارآگاهان مجرب اداره آگاهی، محمدامین تقویان بازپرس شعبه هشتم دادسرای امورجنایی تهران دستور انتشار عکس چهره باز متهم را صادر کرد تا افراد دیگر که در صورت احتمال از این متهم شکایت دارند، وی را شناسایی کرده و مراتب شکایت خود را به پلیس اعلام کنند. در این پرونده حدود ۱۰ زن جوان شکایت های جداگانه علیه متهم ثبت کردند که عناوین اتهامی متهم عبارتند از مسموم و بیهوش کردن، آدم ربایی و ایراد ضرب و جرح عمدی تعدادی از شاکیان بود.
ماجرای اخاذی و کلاهبرداری های مرد هزار چهره چه بود؟
اولین شاکی زن جوانی بود که در طرح شکایت خود گفت: من راننده تاکسی اینترنتی هستم و مدتی قبل با متهم آشنا شدم.از من خواست برای او بسته ای جابجا کنم و به این بهانه من را به دماوند کشاند و در آنجا با خوراندن آبمیوه مسموم من را بیهوش کرد.سپس به من تعرض کرد و از من فیلم سیاه گرفت. بعد تهدیدم کرد که اگر شکایت کنم ، فیلم را پخش می کند.
شاکی دوم زنی مالباخته بود که در طرح شکایت خود گفت: مدتی قبل در سه راه افسریه اتفاقی با متهم هم کلام شدم.بعد سوار خودرو پژو پارس او شدم. گفت ۱۲ سال قبل زن و فرزندانش فوت کرده اند و از من پرسید چرا ازدواج نمیکنی؟ گفتم فرد خوبی سراغ ندارم.گفت من فرد خوبی هستم و من را خام حرفهای خود کرد.وقتی به من نزدیک شد از کارتم مبلغی پول برداشت کرد و فرش و تلویزیون خانه ام را سرقت کرد و غیبش زد.
نفر بعدی زنی بود که ادعا می کرد متهم با طرح مسئله کاری به او نزدیک شده است: در کارخانه ای کار می کردم که یک روز متهم به بهانه کار آنجا آمد و با طرح ارتباطات کاری به من نزدیک شد.یک روز از من تقاضای ۱۵۰ میلیون پول برای انجام یک قرار داد کرد که من توانستم ۸۰ میلیون تومان برای او تهیه کنم اما بعد ناپدید شد.
یکی دیگران از زنان در شکایت خود گفت: به عنوان مسافر در نزدیکی دادگاه خانواده خیابان زمزم سوار خودرو پراید نوک مدادی متهم شدم.او سر صحبت را در مورد مشکلات خانوادگی باز کرد و اعتماد من را جلب کرد.سپس از کارت بانکی من سواستفاده کرد و مبلغی پول به حسابم واریز شد.که بعدا فهمیدم من را وکیل خود جا زده و پول کلاهبرداری هایش را به حسابم ریخته است.”
یکی دیگر از شاکیان اظهار داشت که متهم در پوشش کارمند دادگستری به او نزدیک شده است: به عنوان مسافر سوار خودرو متهم شدم.سر صحبت باز شد و گفتم یک مشکل قضایی دارم.بعد خودش را کارمند دادگستری جا زد و گفت در عرض یک ماه کار من را درست می کند.به این بهانه به من نزدیک شد و ۳۵ میلیون تومان از من اخاذی کرد.۵۰۰ هزار تومان هم پول دستی از من گرفت و یک جفت کفش چرم من را سرقت کرد.
یکی دیگر از شاکیان اظهار داشت: حوالی خیابان پیروزی در صدد پیدا کردن منزل اجاره ای بودم که اتفاقی در خیابان متهم را دیدم و خودش را مشاور املاک جا زد.به من گفت می تواند برای من وام تهیه کند اما باید مبلغی پول به حسابش بریزم.من هم به سرعت سیم کارت خود را به دفتر پیشخوان در همان نزدیکی فروختم و پول را به حساب خانمی زدم که میگفت وکیل اوست. روز بعد با عجله مقداری طلا فروختم و پول آن هم به متهم دادم.
بعداً مشخص شد فردی که متهم خانم وکیل خود معرفی می کرده ،همان کسی است که به عنوان مسافر در نزدیکی دادگاه سوار خودرو او شد و حالا از شاکیان پرونده است.در میان شاکیان یک آقا هم هست که شغل او مشاور املاک است و اظهار دارد متهم هنگام اجاره خانه برای یک زن از او کلاهبرداری کرده است.
دستگیری مرد هزار چهره موقع خودکشی
در بررسی های انجام شده توسط ماموران اداره ۵ آگاهی مشخص شد که شکایت های مشابهی از این متهم به ثبت رسیده است و ماموران متهم را شناسایی کردند.متهم بعد از شناسایی طعمه های خود که اغلب بانوان بودند خود را سرهنگ نیروی انتظامی، مامور اطلاعات یا کارشناس دادگستری جا می زد و از این طریق اقدام به سرقت و کلاهبرداری می کرد.
سردار علیرضا لطفی در توضیح نحوه دستگیری این متهم گفت: اسفند ماه سال ۱۴۰۰ متهم حوالی خیابان اتابک شناسایی شد اما موقع دستگیری اقدام به زیر گرفتن یکی از مامور کرده و موفق به فرار شد. این متهم مجددا در اواخر فروردین ماه در شهر پرند شناسایی شد و در حالی که گمان می کرد مامور پلیس در عملیات دستگیری قبلی فوت کرده است، ابتدا قصد متواری شدن از کانال لوله آب را داشت و سپس قصد داشت قبل از دستگیری اقدام به خودکشی کند. اما ماموری که توسط متهم زیر گرفته شده بود، در صحنه دستگیری حاضر شد و به متهم اطمینان خاطر داد که زنده است و او را از خودکشی منصرف کرد.به این ترتیب متهم دستگیر و تحویل مراجع قضایی شد.
اعترافات کارمند اخراجی آموزش و پرورش
مرد هزار چهره در مورد خود چنین گفته است: ۷ سال مدیر مدرسه بودم.اما با همسر اولم مشکل پیدا کردم به خاطر شکایت او به زندان افتادم و از هم جدا شدیم.بعد به خاطر سوءپیشینه از آموزش پرورش اخراج شدم بعد از بیکار شدن به شبکه هرمی گلد کوئیست پیوستم و به افراد زیادی بدهکار شدم.برای همین سر راه زنان قرار می گرفتم و از آنها کلاهبرداری می کردم.از خودرو آنها هم استفاده می کردم.و به دلیل اینکه به خاطر سوپیشینه کارت بانکی نداشتم ،چند بار یکی از آنها را وکیل خود برای اخذ پول از بقیه معرفی کردم از فردی در هاشم آباد خاوران خودرویی قرض کردم.یک شب به من پیام داد و گفت اگر ماشین را پس ندهی پولت میکنم! همان شب در تاریکی جاده شهر ری یک ال نود مقابل ماشین را گرفت و من گمان کردم همان فردی است که تهدیدم کرده بود دنده عقب گرفتم فرار کنم که به یک موتورسیکلت برخورد کردم و به زمین پرتاب شد.بعدا فهمیدم آنها مامور بودند و راکب موتور هم که به شدت مجروح شد مامور بود.مدتی بعد در مکانی دیگر شناسایی و دستگیر شدم.
منبع: عرشه آنلاین