مردی که حین انتقال جوانی معتاد به کمپ ترک اعتیاد او را به قتل رسانده بود با رضایت اولیای دم از قصاص نجات پیدا کرد.
این مرد سه سال تلاش کرد تا توانست رضایت اولیای دم را جلب کند. او پیشتر به قصاص محکوم شده بود.
سال ۹۸ بود که مردی با ماموران پلیس کرج تماس گرفت و گفت حین انتقال جوانی به نام بابک به کمپ ترک اعتیاد او را به قتل رسانده است.
وقتی ماموران به محل رسیدند با جسد جوانی نحیف روبهرو شدند که جانش را از دست داده و آثار جراحت روی بدنش نمایان بود.
متهم که مردی به نام شهرام بود بازداشت شد و در بازجوییها به درگیری با قربانی اعتراف کرد. او گفت: من و یکی از دوستانم، بابک را که معتاد بود مقابل خانهاش سوار ماشین کردیم تا به یک کمپ ترک اعتیاد ببریم. من لباس پلیس به تن کرده بودم تا بابک فکر کند پلیس هستم و مقاومتی نکند؛ اما در میان راه دوستم اردشیر مدعی شد از بابک طلبکار است و از او خواست تا پولش را بدهد. به همین خاطر من و اردشیر با بابک درگیر شدیم و او را کتک زدیم؛ اما او در ماشینم جان سپرد.
او ادامه داد: من میتوانستم جسد او را از اتومبیلم بیرون بیندازم و فرار کنم اما وجدانم اجازه نداد و خودم با پلیس تماس گرفتم.
مرگ بر اثر ضربه به سر
در حالی که پزشکی قانونی علت مرگ بابک را ضربات متعدد به سر اعلام کرده و ردی از همدست شهرام به دست نیامده بود برای متهم اصلی به اتهام قتل، غصب عناوین دولتی و آدمربایی کیفرخواست صادر و پروندهاش برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا از خود دفاع کند.
در آن جلسه مادر بابک درخواست قصاص را مطرح کرد. سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و جرمش را گردن گرفت. او گفت: من پشیمانم. قصد کشتن بابک را نداشتم. در راه انتقال به کمپ ترک اعتیاد میان بابک و اردشیر درگیری رخ داد و اردشیر او را کتک زد؛ اما چون او متواری شد به ناچار قتل را گردن گرفتم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدارک موجود در پرونده، متهم را به قصاص و برای آدمربایی و غصب عناوین دولتی به ۱۲ سال و نیم زندان محکوم کردند.
این حکم در دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و قطعی شد. در حالی که زمان زیادی تا اجرای حکم اعدام نمانده بود شهرام توانست رضایت مادر قربانی را جلب کند و به زندگی برگردد.
به این ترتیب او از جنبه عمومیجرم در شعبه دوم دادگاه کیفری از خود دفاع کرد.
در جلسه دادگاه شهرام گفت از کرده خودش پشیمان است و حالا که مادر مقتول رضایت داده درخواست بخشش از سوی قضات دارد.
او گفت: من پشیمانم. سه سال است که در زندان هستم و همسر و دو فرزندم را ندیدهام و در این مدت به اندازه کافی تنبیه شدهام. وقتی حکم اعدامم تایید شد زندگی برایم تمام شده بود. مادرم گفت حتی اگر تو را اعدام کنند من باید از مادر قربانی حلالیت بگیرم. تلاشهای مادرم بود که باعث شد از مرگ نجات پیدا کنم.
متهم در حالی که سرش را پایین انداخته بود ادامه داد: من به خاطر یک اشتباه سه سال از عمرم را در زندان گذراندم و از شما درخواست دارم در مجازاتم تخفیف قائل شوید.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا طبق ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی برای او حکم صادر کنند.