یک پژوهشگر در بررسی هایی که خلاصه آن را در یک یادداشت به تحریر درآورده نتیجه گرفته است: در باب مناسبات شریعت و عقلانیت در رویکردهای توسعهای این است که مهمترین امر تعیینکننده در تحقق الگوی مطلوب توسعهای در ایران پس از انقلاب، فراخواندن ظرفیتهای متکثر شریعت برای سامان دادن به امر واحدی نظیر توسعه در سطح حاکمیت، فضای عمومی و امر انسانی است.
به گزارش ایسنا ، مسلم طاهری پژوهشگر در یاداشتی با اشاره به اینکه « بررسی رابطه دین و عقل از مسائل مهم و کلیدی در قلمرو دینپژوهی است و در تاریخ تفکر اسلامی، سابقهای به قدمت فرهنگ و تمدن اسلامی دارد» ادامه داده است:
بررسی رابطه عقل با معارف و عقاید اسلامی، اخلاق اسلامی و احکام اسلامی از ساحتهای اساسی این مسئله به شمار میروند که از دیرزمان نظر متفکران اسلامی و غیر اسلامی را به خود جلب کرده و بحثهای دامنهداری در مورد آنها مطرح شده و صدها کتاب، مقاله و سخنرانی در مورد آنها پدید آمده است. در سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت نیز به این موضوع بارها اشاره شده است؛ برای مثال در مبانی عملی (اصول)، توأمانی معنویت، عقلانیت و عدالت در فرایند پیشرفت به چشم میخورد. در بخشهای آرمانها و افق نیز به این موضوع به صراحت پرداخته شده است.
یکی از پژوهشهایی که در این زمینه تدوین شده، رسالهای است که با هدف بررسی نسبت شریعت و عقلانیت در رویکردهای توسعهای پس از انقلاب اسلامی در ایران به انجام رسیده است. این پژوهش با تمرکز بر مناسبات متعین معرفتیِ میان شریعت و عقلانیت در نزد توسعهاندیشان ایرانی پس از انقلاب اسلامی، به دنبال صورتبندی معانی و تلقیهای ایرانی از توسعه تدوین شده است. به عبارت دیگر، این پژوهش به دنبال نسبتی است که دانشمندان ایرانی پس از انقلاب اسلامی از مناسبات این دو ترسیم کردهاند.
مراد از شریعت در این پژوهش، شریعت اسلامی با مبانی شیعی امامیه است و با توجه به استعاره «شریعت به مثابۀ مسیر»، شریعت، مجموعهای عظیم، پیچیده و منظم از اجزائی به هم مرتبط است که مجموعاً ساحات توصیفی، تبیینی و تجویزی تدابیر معطوف به حیات انسانی را سامان میبخشد.
در این پژوهش، «عقلانیت» به مثابۀ مؤلفهای رخ نموده است که به سان آینه، منطق مداخلۀ معرفتی انسان در سامان دادن به حیات جمعی جامعه را انعکاس میدهد و میتوان بر اساس ویژگیهای متعین معرفتی و غیرمعرفتی آن، دست به شناخت گونههای مختلف از آن زد.
با توجه به سؤالات و اهداف پژوهش و با اتخاذ بینش توصیفی-تحلیلی، این مطالعه با لحاظ کردن مراحل گامبهگام فهم مسئله و با بهره گرفتن از ابزارهای روش تحقیق کیفی نظیر تمرکز بر آثار و تألیفات توسعهاندیشان ایرانی، اسناد و اطلاعات مورد نیاز را در طی یک فرآیند رفتوبرگشتی و سیال، گردآوری و تحلیل نموده است. رویکردهای توسعهای اگرچه میتوانند به گونههای متعدد و متمایزی صورتبندی شوند، اما در این پژوهش بنا بر اقبال عقلانیت به شریعت یا اعراض از آن، دو رویکرد توسعهای کلان از همدیگر بازشناسی و معرفی شدهاند که در صورتبندی اندیشۀ معطوف به توسعه دارای تشابهات و تمایزات برجستهای هستند.
بر این مبنا، عقلانیتهای توسعهاندیش در ایران پس از انقلاب اسلامی بر مبنای اقبال تدبیری به شریعت یا اعراض از آن، تصویری نامنسجم و متکثر از مناسبات عقلانیت و شریعت ارائه نمودهاند که گمان میرود یافتن تکیهگاه وحدتساز مشکل باشد.
در نزد توسعهاندیشان ایران پس از انقلاب اسلامی، مفهوم توسعه به مثابه مقولهای چندبعدی و چندوجهی درک و تفسیر شده است؛ بهگونهای که برخی، توسعه را با اقبال تدبیری به شریعت برای ساماندهی توسعه، به مثابۀ خصمی تمامعیار در مقابل تحقق اهدافی کلان نظیر «تمدن اسلامی» قلمداد کردهاند؛ و در نزد برخی دیگر از تدبیرجوییهای اقبالکننده به شریعت، توسعه به مثابۀ ابزاری کارآمد تلقی شده که از خلال آن میتوان با «دیگری» به محاجه پرداخت و «ثروت اقتصادی»، «ساخت سیاسی»، «انسجام اجتماعی»، «هویت جمعی» و«کرامت انسانی» مبتنی بر حقیقت را پاس داشت و بدون هر گونه طردشدگی معرفتی بر مدار روی کردن تدبیرگرانه به شریعت، به مشارکت عمومی در تدبیر امر توسعه در سطح محلی، ملی و بینالمللی دست یافت. اعراض و رویگردانی تدبیری از ظرفیتهای شریعت، حامل ادعای خودبسندگی برای مسیریابی در جهت نیل به غایات فردی و اجتماعی است که بر سنخی از بدبینی تدبیری نسبت به مداخلۀ شریعت از یک سو و بلوغپنداری معرفتی از سوی دیگر بنا شده است؛ اِعراض برخی از آنان، تنها در تقلیل گسترۀ مداخلۀ تدبیریِ شریعتمحور نُمود یافته است؛ آنها اگرچه به درستی معتقدند طی مسیر زیست فردی و جمعی بشری مبتنی بر شریعت از امر انسانی آغاز میگردد و مسئولیت تحقق هر گونه زیست انسانی بر عهدۀ انسان مختار و دارای اراده است، اما مدعیاند عرصه عمومی و ساخت قدرت جامعه جای تقیّد تدبیری به امری چون شریعت نیست.
برخی دیگر از مُعرضان از شریعت، پا را فراتر گذاشته و تجلی هرگونه رد پایی از مداخلۀ شریعت را در زیست فردی و جمعی، آسیب تلقی کرده و با آن به ستیز برخاستهاند.
استدلال نهایی این رساله در باب مناسبات شریعت و عقلانیت در رویکردهای توسعهای این است که مهمترین امر تعیینکننده در تحقق الگوی مطلوب توسعهای در ایران پس از انقلاب، فراخواندن ظرفیتهای متکثر شریعت برای سامان دادن به امر واحدی نظیر توسعه در سطح حاکمیت، فضای عمومی و امر انسانی است.
انتهای پیام
منبع: ایسنا