جام جهانی فوتبال که دهههاست همچون رقابتهای المپیک هر چهار سال یک بار نگاه میلیونها نفر را به خود میدوزد، هر چند رخدادی ورزشی است اما از تحولات زمانه خود برکنار نبوده و نیست. برگزاری بیستودومین دوره جام جهانی بهانهای است برای اینکه این رویداد را از زاویهای که کمتر مورد توجه قرار گرفته و با توجه به مهمترین وقایع سیاسی، اجتماعی و تاریخی مرتبط با آن روایت کنیم.
در «جام جهانی ۱۹۳۸؛ در منگنه نازیسم، به کام فاشیسم» گفتیم چگونه نخستین ادوار جام جهانی زیر سایه جنگطلبی رهبران اروپا قرار گرفت اما سقوط آنان سبب نشد بلافاصله شرایط به زمان پیش از جولان هیتلر، موسولینی و ژنرال فرانکو برگردد.
فوتبال و جام جهانی همچنان تحت شعاع آثار جنگ و کشمکشهای سیاسی قرار گرفت و آنچنان که در «جام جهانی ۱۹۵۰؛ فرودستان هندی و رویای بربادرفته» و «جام جهانی ۱۹۵۴؛ ظهور و سقوط قدرتها» روایت شد، با مباحث مربوط به «شمال _ جنوب» در معادلات روابط بینالملل و تقابل اغنیا و فقرا گره خورد.
«جام جهانی فوتبال ۱۹۵۸» با میزبانی سوئد برگزار شد؛ جامی که تصاویر رقابتهای آن مثل جام قبلی اما در مقیاسی بزرگتر از طریق تلویزیون به سراسر کره خاکی مخابره شد تا مردم جهان شکوه ستارگان دنیای توپ گرد را مشاهده کنند. در این دروه از رقابتها آرژانتین بعد از ۲۴ سال غیبت بازگشته بود اما یکی از ضعیفترین حضورهای خود در تاریخ جام جهانی را ثبت کرد و شکست ۶ بر ۱، برابر چکسلواکی باعث حذف آنها شد.
بازیکنان این تیم در بازگشت به آرژانتین مورد توهین شدید مردم قرار گرفتند و برخی نیز با سکه بازیکنان آرژانتین را هدف قرار دادند. در همین جام بود که پله ستاره برزیلی ظهور کرد و آغاز حکمرانی فوتبال برزیل در دنیا شروع شد اما یک چهره این جام بعدها کمتر مورد توجه قرار گرفت و امروز نه به اندازه پله و مارادونا بله به اندازه بسیاری از دیگر بازیکنان هم شناخته نیست.
دعوت به جام در هلهای از ابهام
«ژوست فونتین» فرانسوی با ۱۳ گل در جام جهانی ۱۹۵۸ به عنوان آقای گل معرفی شد. فرانسه مقام سومی جام دست پیدا کرد و فونتین در ۶ بازی توانست بیشتر گل در یک جام بزند؛ رکوردی که نه پیش از آن کسی موفق به ثبت آن شده بود و نه پس از آن کسی موفق به شکستنش شده است.
فونتن در ۱۸ اوت ۱۹۳۳ از مادری اسپانیایی اما در مراکش که بخشی از فرانسه آن زمان بود، به دنیا آمد. او که در میان هواداران به «ژوستو» معروف شد، فوتبال خود را از ۱۷ سالگی در باشگاه «ماروکن کازابلانکا» آغاز کرد و بعد از مدت کوتاهی به فرانسه رفت و پس از تیم نیس به باشگاه «اِستاد دو رام» پیوست. فونتین خیلی زود درخشید و در اولین بازی خود برای فرانسه موفق به هت تریک یا سهگُله شد اما پس از آن به مدت سه سال به تیم ملی دعوت نشد.
فونتن با اینکه توانسته بود در آستانه جام جهانی ۱۹۵۸توجهها را به خودش جلب کند اما حضورش در تیم ملی فرانسه تضمین شده نبود زیرا او قبل از این جام تنها در پنج بازی برای تیم ملی فرانسه به میدان رفته بود. با همه اینها شاید شانس آنجایی به فونتن رو آورد که «رنه بلیارد» همتیمیاش قبل از جام جهانی مصدم شد و از فونتن برای حضورش در جام به تیم ملی دعوت شد.
آقای گل فراموش شده
هرچه که بود فونتن قدم به سوئد گذاشت، شروع گلزنی او با هت تریک و برد ۷-۳ فرانسه برابر پاراگوئه همراه بود. بعد از آن در بازی مقابل یوگوسلاوی فونتن دو گل به ثمر رساند اما نتوانست تیمش را از شکست نجات بدهد و با ۳ گل مغلوب شدند. در آخرین بازی مرحله گروهی، فرانسه ۲-۱ بر اسکاتلند غلبه کرد که فونتن یکی از گلها را به ثمر رساند و فرانسه به عنوان صدرنشین به مرحله یک چهارم نهایی جام راه یافت.
ایرلند شمالی رقیب فرانسه در مرحله یک چهارم بود، فونتن باز هم درخشید و ۲ گل از ۴ گل تیمش را به ثمر رساند اما بازی بعد با برزیل بازی داشت که آمده بود تا در قوتبال جهان آقایی کند، پله۱۷ ساله نخستین جام جهانی را تجربه میکرد و بسیار با انگیزه بودند. فرانسه به ۵ گل شکست خورد و برای مقام سوم به دیدار ردهبندی به مقابله با آلمان غربی رفت.
بازی ردهبندی اوج درخشش فونتن بود، فرانسه ۶ گل به آلمان غربی زد که فونتن به تنهایی ۴ گل به ثمر رساند تا نشان دهد که میخواهد رکوردی از خود برجای بگذارد که به این سادگی قابل شکستن نباشد؛ یعنی آقای گل جام جهانی.
بله او با ۱۳ گل در یک جام توانست شکستناپذیرترین رکورود تا به امروز را به نام خودش ثبت کند. «نشریه ورزشی آلمانی کیکر» چندین سال پیش در آستانه برگزاری مسابقات جام جهانی۲۰۱۴ برزیل گفتوگویی با ژوست فونتین انجام داده و از جمله از او پرسیده بود: «آیا هیچوقت نگران این بودهاید که رکورد گلزنی شما در مسابقات جام جهانی شکسته شود؟». آقای گل مسابقات ۱۹۵۸هم در پاسخ گفته است: «راستش را بخواید نه. ولی خب دیر یا زود هر رکوردی شکسته میشود. اما به نظر میرسد که هیچکس قصد شکستن آن را ندارد. میگویید چکار کنم، پاداشی برای شکستن آن تعیین کنم؟»
فونتن بزرگ نه کفش طلایی دریافت کرد و در آن روز ها مراسم رسمی برای تقدیر نیز وجود نداشت. تنها یک روزنامه محلی به افتخار او یک تیر هوایی شلیک کرد. چهل سال بعد، او یک کفش طلا از گری لینه کر در یک برنامه تلویزیونی دریافت کرد.
اما همه چیز برای فونتن آنقدر خوب پیش نرفت که در جام جهانی۱۹۵۸ پیش رفت. پای او خیلی زود بعد از بازیها دو بار شکست تا در۲۷ سالگی چیزی به جز خداحافظی از مستطیل سبز در انتظارش نباشد. البته به دنیای مربیگری وارد شد، در ژانویه۱۹۶۷سرمربی تیم ملی فرانسه شد اما بعد از دو شکست خانگی در دو بازی دوستانه مقابل رومانی و شوروی، در خیلی زود از تیم ملی برکنار شد. پس از آن به مدت سه سال (۱۹۷۳-۱۹۷۶) هدایت باشگاه پاری سن ژرمن را به دست گرفت و این تیم را در ۱۹۷۴ به لیگ دسته اول رساند و در فصل ۷۹/۱۹۷۸ نیز سرمربی باشگاه تولوز بود. وی همچنین در آغاز دهه ۸۰ سرمربی تیم ملی مغرب بود و بعد از آن هم مربیگری نکرد.
امروز کمتر کسی و حتی آنهایی که با عشق و علاقه فوتبالی هستند هم نام فونتن را نشنیدهاند و بسیاری از نامهای دیگر از فونتن بیشتر سر زبانها هستند. این ستاره فرانسوی خوش درخشید اما عمر فوتبالی کوتاهی داشت و چه بسا اگر مجبور از کنارهگیری از فوتبال نشده بود با پای چپ چه گلهای زیبایی که وارد دروازه حریفان میکرد و یک اسطوره تمام عیار فوتبال برای هر نسلی بود.